جدول جو
جدول جو

معنی فخرالدین خجندی - جستجوی لغت در جدول جو

فخرالدین خجندی
(خُ جَ)
فخرالدین محمد بن محمد خجندی. استاد اطباء بود و او راست: کتابی بنام: ’التلویح الی اسرار التشریح’ از این کتاب بوسیلۀ کلوت بک آنچه مربوط بطاعون بوده خلاصه شده و در مطبعه جهادیه بسال 1250 هجری قمری بچاپ رسیده است. در کشف الظنون آمده: ’التلویح الی اسرارالتشریح’ از خجندی است او در این
کتاب خود از کتاب تفتیح مغلق القانونی، که مختصر قانون بوعلی سیناست، به اختصار آورده. (از معجم المطبوعات ص 818). در الذریعه قسم 1 جزء 9 ص 290 آمده است: دیوانی از آن خجندی نام در تشریح بفارسی موجود است و یک نسخه آن درکتاب خانه دانشکدۀ طب طهران وجود دارد ولی معلوم نشد که ناظم آن همین خجندی است یا کس دیگر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ رُدْ دی)
محمد بن عبداللطیف (بن محمد بن ثابت) الخجندی که در سنۀ 542 هجری قمری اصفهان را تسلیم محمد و ملکشاه پسران محمود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی نمود لهذا سلطان مسعود بن محمد برو خشمناک گشته ناچار او و برادر وی جمال الدین از اصفهان بیرون رفته بخدمت جمال الدین جواد وزیر موصل و کریم معروف پناه بردند. (تعلیقات قزوینی بر ج 1 لباب الالباب ص 355 از تاریخ السلجوقیۀ عمادالدین کاتب صص 219- 221)
لغت نامه دهخدا
(خُ جَ)
صدرالدین عبداللطیف بن محمد بن عبداللطیف بن محمد بن ثابت خجندی. متوفی بسال 580 هجری قمری از اعاظم رؤسای اصفهان و از فضلاء و ادبای معروف به ود او را به عربی و پارسی اشعار دلکشی است. ظهیرالدین فاریابی را در حق او هجوی است که در تذکرۀ دولتشاه مذکور است. (از تعلیقات قزوینی بر لباب الالباب عوفی ص 355)
لغت نامه دهخدا